به اصفهانیه می گن شیرین تر از عسل چی خوردی می گه ترشی مفتی
بچه اصفهانی سر سفره غذا می خورده.باباش با لهجه اصفهانی بهش میگه: باباجون اینقدر غذا بخور که سیر بشی نه اینقدر که خسته بشی
اصفهانی با برق خونه همسایشون خودکشی میکنه
اصفهانيه ايكس ميخوره تاكسي دربست ميگيره
يه اصفهانيه خونشون آتيش ميگيره به آتش نشانی SMS ميفرسته
يه روز اصفهانی در حال مردن بوده به دخترش ميگه بابا تو اينجايي دختره ميگه بله اينجام به پسرش ميگه بابا تو هم اينجايي پسره ميگه بله اينجام يكدفعه مرده داد مي زنه پس چرا لامپ اون اتاق الكي روشنه ؟؟؟؟
يه روز يه فارسه. تركه. اصفهانيه مي خواستند چاي ليپتون بخورن.
فارسه فنجان رو نگه مي داره و ليپتون را تو فنجان تكان مي ده
تركه ليپتون را نگه مي داره و فنجان را تكان مي ده
اصفهانيه ليپتون را به دورفنجان مي ماله
اصفهانیه خانوم بلند ميكنه، بهش ميگه: بايد عين زنم حال بدي ها.
زنه ميگه: يعني چطوري؟
ميگه: مجاني
اصفهانیه یه پوسته موز ميبینه میشینه کنار موزه.
میگن: چرا اینجا نشستی؟
میگه: آخه میخوام فکر کنند من این موزو خوردم
اصفهانی رو ميخوان زجر بدند، ميبندنش به تیر برق و بهش ميگن: کوچه اونطرفی شام میدن
يك روز ي يك اصفهاني موز مي خوره پوستشو ميذاره تو دفترچه خاطرات
دو تااصفهاني دراز كشيده بودند يكيشون داشته خميازه مي كشيده اون يكي ميگه داداش تا دهنت بازه لطفا اين اصغر ما رو هم صدا بزن
يه روز تو تابستون يه اصفهانيه به باباش ميگه بابا با با پنكه سقفي سوخت باباهه ميگه همش تقصير شماست ديگه كه هي زيرش ميخوابين
به يه اصفهانيه ميگن يه ضرب المثل نام ببر كه توش ماهي باشه اصفهانيه ميگه ماهي رو هر وقت از اب بيگيري گرونس
بچه اصفهانيه توي امتحان بيست ميگيره. باباش ميزنه توي گوشش و ميگه: خاك بر سرت كنن، با نمره 10 هم ميشه قبول بشي، حتما بايد اين همه خودكار حروم ميكردي؟
دختر اصفهانيه به دوست پسرش مي گه شب بيا خونمون اگر موقعيت خوب بود يه سكه مي اندازم پايين شب مي شه و پسرمياد دختر يه سكه ازپنجره مي اندازه بيرون ولي هرچقدرمنتظر ميشه پسر نمياد مياد دم پنجره بهش ميگه پس چرا نمياي بالا پسر ميگه دارم دنبال سكه مي گردم دخترميگه بيا بالا بهش كش بسته بودم سكه الان تو دستمه
زن اصفهاني: فكر كنم حامله شدم. مرد اصفهاني: مگه نگفتم ديگه بچه نميخوايم؟ زن اصفهاني : تقصير خودتست سه ساله ميگم يه كاندم تازه بستون گوش نميدي
يه بار بچه اي اصفهانیه از پدر خسيسش ده هزار تومان پول خواست . پدر گفت : چي ؟ نه هزار ؟ هشت هزارو مي خواي چه کار؟ تو هفت هزار هم زيادته چه برسه به شش هزار! بابام به من پنج هزار نداده که حالا من به تو چهار هزار بدم. حالا سه هزارو مي خواي چي کار؟ دوهزار کافيه ؟ بيا اين هزار تومنو بگير.بچه مي شماره مي بينه پانصدتومنه
يه اصفهانيه رو به جرم قتل زن و مادر زنش داشتن محاكمه ميكردن!
قاضي بهش ميگه: شما مظنون به قتل همسرتون توسط ضربات چكش هستيد! يهو يكي از افراد بسيار عزيز و محترم جامعه از پشت دادگاه داد ميزنه: اي كثافت بي شرف!
دوباره قاضي ميگه: در ضمن شما مظنون به قتل مادر زن جانتان با ضربات چكش هم هستيد!
دوباره اون فرد محترم ميگه: اي بچه فلانه كثيف خارفلان مادربهمان!
قاضيه اين دفعه ديگه عصباني ميشه و ميگه: آقاي فرد محترم جامعه، ميدونم كه به خاطر اين بي رحمي و جنايت چقدر از اين آقا بدتون مياد، اما اگه يك بار ديگه از اين حرفاي ركيك بزنين ناچار ميشم كه از دادگاه اخراجتون كنم!
فرد محترم ميگه: مساله اين نيست كه ازش بدم مياد، مشكل اينه كه من 15 سالهكه همسايهي اينام و در طي اين 15 سال هر وقت خواستم ازش چكش قرض بگيرم گفته كه ما چكش نداريم